چکیده رساله :
نظر به اهمیت سکونت و وجه اجتماعی آن، حوزه های مختلف دانش بشری از علوم رفتاری تا علوم اجتماعی در تلاش برای شناخت و تبیین مشکلات اجتماعی سکونت و ارائه راه حل برای رفع، کاهش یا جلوگیری از آنها هستند. این تلاش به ارائه مفاهیم و نظریاتی منجر می شود که با طرح برچسبها و تعاریفی برای رخدادهای اجتماعی به صورتبندیِ ملموس و تحلیل فرآیند آنها کمک می کند. یکی از این مفاهیم سرمایه اجتماعی است که به روابط و تعاملات افراد و منابعِ درون روابط نظر دارد و معتقد است این منابع می توانند همچون سرمایه ای برای جامعه (محله و همسایگی) عمل کرده و نتایج مثبت اجتماعی در پی داشته باشند. در وجه دیگر معماران و شهرسازان برای طراحی همسایگی ها و در مواجهه با نیازهای جامعه مدرن از یافته های علوم اجتماعی و نیز علوم رفتاری که به مطالعه رابطه محیط (کالبدی) و الگوهای رفتاری می پردازند، بهره می برند. این پژوهش نیز در همین مسیر تلاش می کند رابطه میان محیط کالبدی به ویژه فضاهای باز و عمومی همسایگی ها را با سرمایه اجتماعی ساکنین بررسی کند. هدف یافتن مولفه ها یا شاخصهایی از معماری فضاهای باز و عمومی است که بتوان با اتکاء به آنها سرمایه اجتماعی را افزایش داد.
در گام نخست چارچوبی از سرمایه اجتماعی بر اساس وجوهی نظیر جوهر، سرچشمه، مولفه ها، ... از میان ادبیات غرب تعریف و سپس با انطباق این چارچوب با بستر ایران تصویری از سرمایه اجتماعی، متاثر از دین اسلام و منطبق با واقعیتهای اجتماعی ایران ترسیم و نیز مولفه های آن برای کاربست در بخش تجربی پژوهش تعیین شد. در گام بعد با باور به همسایگی های مکان محور، تاکید بر وجه اجتماعی محله، و اتخاذ رویکرد تلفیقی (روش شناختی) سه همسایگی در شهر تبریز که از نظر کالبدی متفاوت ولی از نظر اقتصادی اجتماعی (طبقه متوسط) نزدیک به هم بودند؛ برای نمونه های موردی انتخاب شدند. سرمایه اجتماعی ساکنین توسط پیمایش و داده های کیفی (مصاحبه نیمه ساختار یافته) سنجیده و برای ارزیابی محیط کالبدی از چهار گروه داده استفاده شد: 1.شاخصهای ساختار کالبدی نمونه ها برآمده از نقشه ها، 2.ارزیابی ادراکی ساکنین از محیط از طریق پیمایش، 3.داده های کیفی، و 4.مشاهدات رفتاری ساکنین در سطح محله که داده های تکمیلی درباره متغیرها را فراهم می کرد. استفاده از چهار گروه داده که در مواردی مکمل یا موید یکدیگر بودند کمک کرد تا نتیجه گیریها دقیق تر و آزمون فرضیات با اطمینان بیشتری صورت پذیرد. سرمایه اجتماعی در بستر اسلامی ایران در شکل شناختی قدرتمندتر از شکل ساختاری آن است.
آموزه های اسلام سرچشمه هایی غنی و پربار برای «دیگر محوری» و «اعتبار محوری» بوده و می توانند موجد سرمایه اجتماعی در جامعه اسلامی باشند. با اتکاء به این سرچشمه ها و قدرت سرمایه اجتماعی شناختی علاوه بر آنکه می توان از نتایج مثبت سرمایه اجتماعی در همسایگی ها بهره برد، می توان و باید از آنها برای تقویت سرمایه اجتماعی ساختاری استفاده کرد.
بررسی نتایج نشان از وجود رابطه میان سرمایه اجتماعی با فضاهای باز و عمومی و کالبد محله در نمونه ها داشت، اما این رابطه اندک و کمتر از انتظار پژوهش است. به دلایل مختلف، از جمله دغدغه های اقتصادی و معیشتی، ساکنین نسبت به محیط کالبدی پیرامون خود کم توجه بوده و در نتیجه تغییر در محیط کالبدی، بازتابی هم وزن در زندگی اجتماعی و الگوی رفتاری آنها ندارد. ارزیابی ساکنین از محیط کالبدی و نیز برقراری رابطه میان الگوی رفتاری آنان و محیط وابسته به زمینه بوده و نمی تواند منطبق با نظریات و تجربیات برآمده از بستر غرب باشد. از منظر کالبدی، نتایج نشان دادند افزایش حضور افراد در فضاهای عمومی و باز که متاثر از رضایت آنها از این فضاها است؛ سبب افزایش سرمایه اجتماعی ساکنین می شود.
پژوهش برخی شاخصهای کالبدی، مولفه هایی از فضاهای باز و عمومی، همچنین مکانهایی از همسایگی را که رابطه قوی تری با سرمایه اجتماعی دارند؛ معرفی کرد. نتایج این پژوهش علاوه بر آنکه می تواند برای تحقیقاتی که به نحوی به معماری همسایگی و ارزیابی ساکنین از آن می پردازند، مفید باشد؛ برای برنامه ریزی محلات و طراحی همسایگی با هدف تاثیر بر سطح سرمایه اجتماعی ساکنین، آورده هایی دارد.
واژگان کلیدی: سرمایه اجتماعی، فضاهای باز و عمومی، همسایگی، اسلام، مجتمع مسکونی